(قسمت دوازدهم: مقر مخفی سپاه)
ناخودآگاه یه قدم چرخیدم سمت در که فرار کنم ... که محکم پای حاجی رو لگد کردم و از ضرب من، خورد توی دیوار ... .
( قسمت یازدهم: به ایران خوش آمدی )
(قسمت هشتم: خدایا! نجاتم بده).
(قسمت ششم: غریب و تنها در مشهد)
( قسمت پنجم: سرنوشت نامعلوم )
مقاله عمر کشون قسمت ششم و پایانی