تکفیری های شیعه چه کسانی هستند؟
آری! تا دیروزاز سلفیان سنی میترسیدیم؛ اما امروز به برکت سازمانهای اطلاعاتی سه گانهی آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی، شاهد ولادت و رشد جریان “تکفیری و تجهیلی”جدیدی هستیم. اما این بار در درون خانه ی شیعه.
آری! سخن از «سلفیه ی شیعی» است. قهرمانان جریان سلفیه شیعی اندکند، اما صدایشان بلند و تاثیر گذار است. علت آن را هم باید در سکوت و غفلت برخی از عقلا و علمای قوم جست وجو کرد. این جماعت نیز از این فضای غفلت٬حسن ظن و گذشت٬ حداکثر استفاده را کردند و بیشتر و بیشتر شدند. و تاثیرگذاری شان نیز بیشتر و بیشتر شد. به گونه ای که هر فرد غیر شیعه ای ابتدا تصور می کند اینها مبلغان و نمایندگان حقیقی شیعه هستند.
نشانه های جریان شیعه سلفی:
نشانه ها و نمادهای این جریان، تفاوت چندانی با جریان «سلفی گری سنی» ندارد. این دو روی یک سکه هستند. اما شاید بتوان روشنترین نشانه ها و مولفه های این جماعت و رهبرانش را اینگونه ذکر کرد:
۱-دشمنی عمیق٬ شدید و متمرکز با جمهوری اسلامی ایران و رهبران پایبند به اصولش و در راس آنها حضرت آیة الله العظمی سید علی خامنه ای.
از این روست که آنها در همه چیز با شما اتفاق نظر دارند مگر نظام جمهوری اسلامی ایران و سیاست هایش و مواضع رهبری آن، آیة الله خامنه ای. بلکه تمام توان شان را به کار بسته اند تا آبرو، شرافت و جایگاه بلند آیة الله خامنه ای در قلبهای مومنان وآزادگان جهان را خدشه دار کنند.
۲- دشمنی شدید با نظریه ولایت فقیه، همچنین تلاش برای زشت نشان دادن ماهیت آن و معرفی به عنوان «نظریه سلبی و شکست خورده ی حاکمیت» و کار شبانه روزی برای متنفر ساختن جامعه از این نظریه.
۳- دشمنی با مراجع و علمای مجاهد، مبارز و صاحب مواضع سیاسی. به همراه دشنام و طعنه به شخصیت، باورها و عقاید این دسته از علما. همچنین معرفی آنها به عنوان افرادی که نسبت به مذهب شان غافل هستند و دین و ایمان شان را به فروش گذاشته اند.
۴- دوری از هرگونه موضع گیری سیاسی. خصوصا در حوادث مهم وحساس. حقیقتی که در سکوت آشکار و توطئه ی پنهان شان علیه جریان مقاومت آشکار گشت. به طوری که هنگام حمله به مقدسات اسلامی-خصوصا شیعیان در سوریه- مردم را رها کردند و در این حوادث سرنوشت ساز برای امت اسلامی- بخصوص شیعه- کوچکترین موضع گیری سیاسی نکردند.
۵- ترویج عقاید و اعمال خرافی و جاهلانه که هیچ گونه ریشه ی تاریخی و عقلی ندارد. و مطرح کردن آنها به عنوان مسائل ریشه ای که دین بدون آنها به پایان میرسد!! مانند قمه زنی، راه رفتن روی زغال و مانند آن!
۶- ترویج و تحکیم اصطلاحات تکفیری در جامعه ی شیعه. مانند بکری، عمری، بتری و از این دست عبارات دم دست و حاضر آماده که به سوی هر کسی که با افکار تکفیری ویرانگر آنها مخالف باشد، شلیک می کنند.
۷- تلاشی خستگی ناپذیر و شبانه روزی در پررنگ کردن تفاوت های مذهبی و در مقابل، کم رنگ کردن اشتراکات مذهبی.
باید توجه داشته باشیم که اشتراکات مذهبی را به کناری نهادن و دست چین کردن اختلافات٬ امری است که خود به خود منجر به شکاف در میراث گرانقدر اسلام می شود. هرچند که این جماعت این را نشانی از نشانه های شیعه می دانند.
۸- پرتاب تیرهای مهاجم و نابود کننده به درون مذهب. و متهم کردن گفتمان تقریب مذاهب به عنوان «قربانی کردن مذهب به پای منافع سیاسی صرف»
۹- تلاش برای خارج کردن مذهب شیعه از مرحله ی «تقیه و مخالفت» به مرحله ی «اعلان و مبارزه ی آشکار» و در نتیجه نابود کردن هر گونه فضای آرامش فکری و دینی که در سایه ی آن، فرزندان مذاهب مختلف می توانند در کمال آرامش و منطق با یکدیگر٬ دیدار و گفت و گو داشته باشند.
۱۰- ایجاد شک و شبهه در پاکی خاستگاه بسیاری از «جریانات معاصر فکری شیعه» که پیرو تفکرات این جماعت نیستند و رد کردن دیگر جریانات فکری شیعی.
۱۱- مبالغه در نشان دادن شعائر مذهبی. وتبدیل آنها از آداب و شعائر ظاهری به اصول و ریشه های مذهب شیعه. در واقع «تبدیل تاریخ به معتقدات». این «تغییر وتبدیل» بسیار جدی و خطرناک است.
اهداف بلند مدت:
رهبران حقیقی جریان «سلفیه ی شیعی» سرویس های جاسوسی جهانی هستند. در راس آنها سازمانهای جاسوسی انگلستان٬آمریکا و اسرائیل. آنها با امید به تحقق اهداف دراز مدت – به شکلی غیر مستقیم- جهت دهنده ی اصلی این جریان هستند.
شاید جنگ ۳۳ روزه و شکست ننگین اسرائیل، آنها را به این نتیجه رساند که غلبه نظامی بر «محور مقاومت» غیر ممکن است. زیرا این محور به درجه ای از قدرت، پایداری و استحکام رسیده است که می تواند در برابر هرگونه حمله ی نظامی ایستادگی کند. حزب الله و اسلحه خانه اش نه تنها در این جنگ از بین نرفت بلکه پس از پیروزی، قوی تر و مردمی تر از قبل نیز شد. به گونه ای که احزاب و جنبش های مقاوم دیگری شبیه به حزب الله در منطقه به وجود آمده و رشد کردند. مانند آنچه در عراق و یمن شاهدش بودیم.
این گونه بود که به این نتیجه رسیدند که بار دیگر لازم است بازی مذاهب را شروع کنیم. و هیزم آتش اختلافات مذهبی را با تمام توان باد بزنیم. با چه هدفی؟ با هدف خلق فضایی «لبریز از دشمنی مذهبی در مشرق عربی». همان منطقه ای که دولتها و جنبش های محور مقاومت در آن حضور دارند. (ایران، عراق، سوریه و لبنان)
شروع به کار کردند. شبکه های ماهواره ای «سلفی سنی» را راه اندازی کردند که علنا شیعه را در آن تکفیر کنند. مانند صفا٬وصال و… در مقابل شبکه های «سلفی شیعی» را درست کردند که اهل سنت را تکفیر کنند. مانند فدک، صوت العترة، اهل البیت و…
به این شکل بود که در عالم اسلامی، آتش جنگ و بغض طائفی- مذهبی، به شدت شعله ور شد و زبانه کشید. آتشی که زمینه ی سواستفاده از بهار عربی را فراهم کرد و در نتیجه شرایط برای ضربات نابود کننده بر محور مقاومت مهیا گشت.آن هم با هدف گرفتن مهم ترین بخش این محور یعنی «سوریه»
بسیج عمومی، ضد نظام سوریه کاملاً بر دعوتهای تکفیری و تفرقه برانگیز تکیه دارد که سردمدارانش امثال قرضاوی، عرعور، شافی و عریفی هستند. اینان در دعوت کردن اهل سنت به جنگ ضد نظام بشار اسد، به سخنان و مواضع رهبران جریان سلفی شیعی استناد می کنند. و به مواضع و سخنان بی ادبانه، تکفیری و تحریک کننده ی آنها درشبکه های سلفی شیعی اشاره می کنند، خصوصاً حرفهای زشت آنها در مورد مقدسات اهل سنت، همچون عایشه دختر ابی بکر و یا خلفای سه گانه و مانند آن. به این وسیله فرزندان اهل سنت را از هلال شیعی، ایرانی و صفوی می ترسانند.
«سلفیه سنی» با اشاره و تکیه به این دست از سخنانِ «سلفیه شیعی»، بهانه ی کافی را به دست می آورد تا هر آنچه می خواهد بگوید و هر کار که می خواهد انجام دهد. در نتیجه هزاران هزار جنگجوی عرب و عجم را برای شرکت در جهاد(!) ضد نظام بشار اسد به سوریه می فرستد. نظامی که آن را «صفوی و جاسوس ایران و حزب الله» توصیف می کند. همین سبب میشود که حماسی که جریانی متعادل در اهل سنت است٬ از جریانات تکفیری و افراطی پیروی کند.
بنابراین این جریان با هر دو قسم سنی و شیعی اش خدمت بزرگی به مثلث شوم انگلیس آمریکا و اسرائیل کرد و راه را برای این مثلث شوم هموار کرد که امت اسلامی به طور عام و محور مقاومت به طور خاص را به ضعف بکشانند. آن هم با مشغول کردن مسلمانان به فتنه و جنگ های داخلی ویران کننده که مدرن ترین و قوی ترین سلاح های نظامی شان از آن عاجز بودند.
منبع: مجله الحریة
نویسنده: نبیل فارس
مترجم: سامان اقدامی