امام هادی نقی علیه السلام

۳ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است


 

وقتی راجع به شهدای نوجوان حرف زده میشه اول از همه یاد شهید فهمیده یا بهنام محمدی تو ذهنمون میاد ولی واقعیت اینه که تو جنگمون صدها بهنام محمدی ها و شهید فهمیده ها داشتیم که متاسفانه یا اصلا چیزی راجعشون گفته نشده یا خیلی کم بهشون پرداخته شده. قبل تر و تو "وصیت نامه صوتی شهید 12 ساله" و "بزرگ پهلوان کوچک" راجع به دو تا از این شهدای نوجوان مطالبی گفته شد. به لطف خدا و مدد خود شهدا قراره ایشالله تو این پست از یکی دیگه از اون بزرگمردهای کوچیک یادی بشه و همراهشون بشیم تو قافله شهداء....

شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداء

فکر می کنم بارها عکس بالا رو دیده باشین. این عکس نوجوان 13 ساله ی کرجی شهید علیرضا محمودی پارساست که چند روز قبل از شهادتش گرفته شده که معصومیتی خاص رو تداعی می کنه. وقتی تو زندگی این نوجوان سیر می کنیم می بینیم که چطور جبهه به فرموده حضرت روح الله(ره) دانشگاه بوده و چطور مس وجودها رو طلا می کرده. عشق واقعی به شهادت رو میشه تو گوشه گوشه ی زندگی به ظاهر کوتاه علیرضا و دست نوشته ها و آثار بجا مونده ازش لمس کرد، چیزی که شاید برای خیلی از مسن های این زمان گفتنش هم سخت باشه، ملکه ی ذهن و رفتاری شهید علیرضا محمودیه....
برای شروع چند فرازی از توبه نامه ی ایشون رو اینجا ذکر می کنیم؛ فقط قبل از خوندن یادمون باشه که این توبه نامه کسی است که هنوز به سن تکلیف نرسیده ولی نگران ترک اولی هایی است که ازش سر زده.....
فرازهایی از توبه نامه شهید 13 ساله کرجی - شهید محمودی:
بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداءاز این که حسد کردم...
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم....
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم....
از این که مرگ را فراموش کردم....
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم....
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.....
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم....
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند....
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم....
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم....
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم....
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم....
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم....
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند....
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود....
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری.....
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم....
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند....
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم....
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم....
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم....
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم....
از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم....
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم....
از ......
و.....
و این هم فرازهایی از دلنوشته ی شهید که در مراسم همرزمش رضا جهازی خواند:

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنة
السلام علیک یا اباعبدالله،السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداءبا سلام بر هم وطنم، هم دینم، دوستم، هم سفرم، همسنگرم، هم رزمم، آموزگارم، خواننده قرآنم، گوینده حدیثم، رهرو راه حسین، عاشق دین حسین، عاشق رزم حسین، عاشق مرگ حسین، رضای خدایم و رضای دینم، رضا، رضا جهازی.
رضا جان! چگونه نامت را بر زبان آورم؟ رضا جان! چگونه یادت را بر دلم اندازم، آخر من لایق نیستم. من حتی لایق نبودم با تو دوست باشم. رضا جان! اگر می دانستم چنین لیاقتی داری حتی زبانم را به سخن گفتن با تو باز نمی کردم.
رضا جان! اگر می دانستم چنین لیاقتی داری بیشتر به سخنانت توجه می کردم و بیشتر از منبع سرشار الهی که در وجودت شراره گرفته بود، استفاده می کردم. ولی افسوس، صد افسوس، هزار افسوس که ندانستم و قدر نداشتم. من باید بیشتر در کارهایت دقت می کردم تا می فهمیدم که تو کیستی و سرانجامت چیست؟
خاطراتت در ذهن من هر لحظه می گردد و می چرخد و در هر چرخش جگرم را می سوزاند. رضا جان! می خواهم از کارهایت برای میهمانانت بگویم ولی نمی دانم کدامین را بگویم. از آشناییت در اولین بار بگویم که از روز اول شجاعتت را دیدم یا از علمت در مدرسه. رضا جان! می خواهم بگویم که برای رفتن به جبهه چه گریه ها که نزد خانواده و در سپاه و در پادگان های مختلف نکردی ولی یادم به گریه های دعای کمیل و توسلت افتاد. چه گریه ها که نکردی و چه اشک ها که نریختی. رضا جان! می خواهم بگویم که چقدر به بی حجاب ها تذکر می دادی ولی یادم به تذکرات تو در جلسه های قرآنی که تو در جبهه تشکیل می دادی می افتد و مرا گیج و مبهوت می کند.
و تو چه "اِرجعی" زیبایی داشتی. واقعاً زیبا و حسرت آور بود.
ای مردم بدانید رضا به قرآن خیلی اهمیت می داد. او از همین قرآن بود که به این زودی و به این زیبایی به سوی خدا پر کشید. او همیشه سر پست یک یا چند آیه یا یک سوره از قرآن را حفظ می کرد و مرتب می خواند و صبح برای ما می گفت.
رضا جان! در این خط می خواهم یکی از آن چند باری که خیلی گریه کردی را برای مهمانانت بگویم. ولی این بار مثل هر دفعه نبود. فکر کنم خودت که در این مجلسی حدس زده باشی. و فکر کنم مهمانانت هم حدس زده باشند. آری همان بار، همان شب.
همان شبی که شب دیگر را به دنبال نداشت و دیگر شب از تو خجالت می کشید که پرده سیاهش را به روی عالم بیندازد. من در آن لحظات خیلی درس گرفتم. چقدر خوب لحظه ای بود. چه عاشقانه و چه عارفانه ! از یک نوجوان 14 ساله چه توقع است؟ او عرفان را از که آموخته بود؟ آخر او در کدام مکتب این عشق را آموخته و به این زیبایی سروده؟ او در شب حمله آنقدر اشک ریخت و امام زمانش را صدا زد تا بالاخره شهادت نامه اش را به امضا رسانید.
شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداءرضا جان! من می روم که راهت را ادامه دهم. می روم تا کربلا را بگیرم. بدان ای حسین(ع)! رضا برای رسیدن به تو جلو دوید. رضا برای بوسیدن بارگاه تو بعد از فرمان حمله اولین آتش کننده اسلحه اش بود.
رضا جان! من می روم که راهت را ادامه دهم و تو نیز در این راه یاریم ده. رضا جان! دلم می خواهد یک بار دیگر چهره ات را ببینم ولی افسوس که تو کجا و من کجا؟ تو شهیدی شهید. ولی من دارای نفسی کثیف و آلوده. ان شاء الله که با عمل کردن به قرآن و گفتار امام و وصیت نامه شهدا به خصوص شهید رضا جهازی خود را در خط دین انداخته و از مکتب و اسلاممان محافظت و آن را صادر نماییم....

و این هم فرازهایی از وصیت نامه شهید:
....اینک که انقلاب پرشکوه اسلامی به اوج خود رسیده است، خوب است که همگی دست در دست یکدیگر نهاده و در پیشبرد انقلاب کوشش کنیم.
آمریکای جهانخوار و هم پیمانانش برای شکست این انقلاب حداکثر تلاش خود را می کنند، اما ما می دانیم ید الله فوق ایدیهم، دست خدا بالاترین دستهاست و این دست خداست که توطئه های دشمنان جهانخوار را در هم می کوبد.
سعی کنید امام را یاری دهید و بیشتر به سوی جبهه ها روانه شوید و بدانید کمک به رزمندگان اسلام، کمک به لشکر امام زمان است.
ای ملت مسلمان سراسر جهان به پا خیزید و توطئه های ابرنکبتان خونخوار را در هم کوبید. به پا خیزید و آسوده ننشینید که دشمنان اسلام در کمین هستند. اگر آسوده بنشینیم آن ها به پا می خیزند و قیام می کنند. قیام کنید آخر مگر امام خمینی شما را رهنمود ندادند که چرا قیام نمی کنید چرا ساکتید؟ مسئولیت شما در مقابل اسلام و مستضعفان بالاتر از این حرف هاست.
پدر و مادر عزیزم می دانم که برای من سختی های زیادی دیده اید و بی خوابی ها کشیده اید. من شما را خیلی دوست داشته و دارم ولی بدانید که من خدا و اسلامم را از شما بیشتر دوست دارم. خواهش می کنم که در مصیبت من گریه نکنید و اجر خودتان را ضایع نکنید و فقط طول عمر امام عزیز را از خدا بخواهید و در عزای من جشن وصال خدا را برپا کنید. و جشن شادی برپا کنید.

شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداء

دانلود کلیپ مصاحبه گزارشگر سیما با شهید محمودی در جبهه با فرمت wmv و حجم 4.5 مگابایت
دانلود کلیپ شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداء

دانلود کلیپ تصاویر و صوت شهید با فرمت wmv و حجم 6.6 مگابایت 
دانلود کلیپ شهید نوجوان علیرضا محمودی - قافله شهداء

دانلود صدای شهید: وصیت نامه - توبه نامه - سرود قرآنی - سرود برای همرزم شهیدش شهید جحازی

۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۵۵
پروانه

نرم افزار هوشمند سلام بر ابراهیم

برای گوشی های اندروید قابل

استفاده همسنگران می باشد. 

دانلود کنید

*****  برای اولین بار  ******

اذان کسی را بشنوید که با آن معجزه کرد

 ( کتاب سلام بر ابراهیم صفحه 135 )

دانلود کنید

این ویدئو در منطقه جنگی کردستان بصورت اتفاقی توسط

یکی از رزمندگان اسلام با دوربین سوپر 8 گرفته شده است 

 

از اینجا دانلود کنید

*****   برای اولین بار   *****

مراسم اربعین حسینی سال 1361  ( منزل شهید مخبر)

دلداگی شهید ابراهیم هادی در عزای امام حسین علیه السلام

دانلود کنید ( 7دقیقه )

کلیپ و صوت فوق العاده حتما دانلود فرماییدhttp://www.ebrahimhadi.com/

۲ نظر ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۷:۵۴
پروانه

 

 
 

  شناخت سید مرتضی آوینی

   

تجلّی فکر و اندیشه ی سیدالشهداء اهل قلم

 
 

  سینما رسانه و نگاه شهید آوینی

   

بخش صوتی و تصویری

 
 

اشعار و متون ادبی

   

آلبوم تصاویر و بخش موبایل

 

 

 

  شناخت سید مرتضی آوینی

 
آقا مرتضی به روایت خودش

اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندم و ...

مختصری از زندگینامه شهید آوینی
آوینی در کلام همسرش...
«شهید آوینی» و خانواده

سخنان امام خامنه ای (مدظله العالی) در دیدار با خانواده ی شهید

خداوند ان شاالله این شهید را با پیغمبر محشور کند. من حقیقتا نمی دانم چطور می شود انسان احساساتش را در یک چنین مواقعی بیان و تعبیر کند؟ چون در دل انسان یک جور احساس نیست. در حادثه ی ...

سه گفتار از سید مرتضی

پدر «شهید آوینی»:مرتضی‌ را تا ‌زنده‌ بود نمی‌شناختم

من‌ فردی‌ بودم‌ که‌ همیشه‌ کارم‌ در معادن‌ بود و ایشان‌ همیشه‌ دنبال‌ من‌ بودند، سال‌ 1326 که‌ ایشان‌ به‌ دنیا آمدند در شهر ری‌ من‌ منزل‌ پدرم‌ بودم‌، جایی‌ نداشتم‌، کاری‌ هم‌ نداشتم‌ و در آن‌ دوره‌ نظام‌ وظیفه‌ام‌ ...

مین والمری و پای سید مرتضی
در فکه کاری ناتمام داشت که می باید انجامش می داد. صدای بچه های گردان کمیل را می شنید که همت را صدا می زدند «حاجی، سلام ما را به امام برسان. بگو عاشورایی جنگیدیم.» و گریه ی همت را که ملتمسانه سوگندشان می داد« تو را به خدا تماستان را قطع نکنید. با من حرف بزنید، حرف بزنید.» کریم نجوا را می دید که از کنار بچه ها می دوید و می خندید: «بچه ها! دیر و زود دارده، اما سوخت و سوز نداره»...
نفر هفتم مرتضی آوینی بود... (روایتی دیگر از شهادتش)
سخنی با سیدالشّهدای اهل قلم(دل نوشته حرف دلی های سایت)
سلام سید مرنضی
یادت هست روزگاری در مورد دوستانت گفته بودی که بر کرانه ی ازلی وابدی وجود نشسته اند. حالا خودت هم در آن لا زمان و لامکان تاریخ نشسته ای و ماهم خوب در بطن تاریخ غوطه وریم. خوب به روز مرگی افتاده ایم وخوب شما را یادمان رفته...


با بچه من چه کار داری؟ ، مفهوم زیبای آزادی ، تعلقات سید مرتضی ، ندامت ، زندگی و نماز ،
دفتر سپید ، قلمی سرخ ، سفر حج ، پارتی بازی ، نخل تنومند ، خضر زمان ، مرد بارانی...

 
 

تجلی فکر و اندیشه ی سیدالشهداء اهل قلم

 
مقالات سید شهیدان اهل قلم

کتاب حکومت فرزانگان ، روایت محرّم ، درباره امام خمینی(ره) ، مبانی حکومت دینی ، آینده بشریت ، سیطره بر جهان ، پیرامون روشنفکری ، هنر و ادبیات ...

مخاطب هنرمند مسلمان(سخنرانی منتشر نشده از سید مرتضی آوینی در جمع گروهی از طلاب)

در مورد مخاطب هنرمند مسلمان بحثها خیلی است و اگر کلیتی از هر کدام از عناوین گفته شود، وقت زیاد می‌برد. ولی آنچه که برای ما راه‌گشاست، به این مطلب بازمی‌گردد که «هدف از تبلیغات چیست؟» خیلی ...

در برابر ریا کاری و مصلحت اندیشی(روایتی از رای و راه سید مرتضی آوینی)

مرتضی و عجایب روزگار ما!

از عجایب روزگار ما این است که ابراهیم نبوی مطلب می‌نویسد و با ایما و اشاره ادعا می‌کند که «هیچکس بهتر و بیشتر از من، آوینی را نمی‌شناسد، آوینی مخالف رهبر بود و اگر زنده می‌ماند امروز به زندان می‌افتاد!» و بعد به خاطر اینکه تخیلاتش را مستند کند، می‌گوید ...

برگزیده‌ای از مجله سوره به سردبیری شهیدآوینی

شهید آوینی در این مقاله با نقد مقاله ای از مسعود بهنود،روشنفکری سکولار رامورد سوال قرارمی دهد:می گوئیم «درد دین»غرب باوران می گویند«دموکراسی» می گوئیم «ولایت»می گویند«وا پس گرایی».

چرا آوینی سید شهیدان اهل قلم شد؟

این روزها نوشتن از آوینی مد شده! راست می‌گوید. این روزها می‌بینیم که بیشتر آدم‌ها یا پسرخاله آوینی بوده‌اند یا رفیق و همسنگر او! امروز حتی دشمنانش هم درباره او می‌نویسند. آش آنقدر شور شده و نوشتن از آوینی آنقدر مد شده که...

مرتضی اهل فریاد از عمق جان بود(مسعود فراستی)(مصاحبه)

مرتضی می‌گفت مجله باید جایی باشد که مطبوعات آن طرفی‌ها هم نظرشان منعکس شود. مثلاً یادم می‌آید مرتضی علیه مسعود بهنود مطلبی نوشت ولی همزمان اعلام هم کرد که او حق دارد جواب دهد. در مورد دیگران هم همین طور بود. یعنی گفتمانی را که بعدها دوم خردادی‌ها ادایش را درآوردند به طور جدی در سوره پیاده کرد و هنوز هم در جای دیگر انجام نمی‌شود...

گفتیم می خواهیم فیلمساز شویم،گفت اسرارالصلوة بخوانید(بنکدار)
آوینى، از پنجره نگاه شرقى؛ گفت و گویى با دکتر محمد مددپور
برای باورهایش روزی 18 ساعت کار می‌کرد (محمد علی فارسی)
نصیری (مدیر مسئول سابق کیهان)
آوینی به‌ دنبال‌ راه‌‌حل‌های‌ روزمره‌ نبود(شهرزاد بهشتی‌)
معجزه تمام عیار (عطاا... امیدوار)

«شهید آوینی» از منظر «آیت الله جوادی آملی»(مقالات و متون)

هنرمند قرآنی‌ همان‌ فرزانه‌ی‌ جهان‌بینی‌ است‌ که‌ هرگز به‌ مکتب‌های‌ الحادی‌ اعتنایی‌ ندارد و به‌ ره‌آورد بی‌مایه‌ مکتب‌های‌ مادی‌ چشم‌ نمی‌دوزد و عشق‌ ممدوح‌ هنری‌ و محمود ادبی‌ را با شهوات‌ مشئوم‌ و مذموم‌ بی‌هنری‌ اشتباه‌ نمی‌کند و ساکنان‌ کوی‌ عفاف‌ را به‌ بدحجابی‌ یا بی‌حجابی‌ که‌ نفی‌ عفاف‌ را به‌ همراه‌ دارد دعوت‌ نمی‌نماید و مرغ‌ باغ‌ ملکوت‌ را با نغمه‌ سرد ناسوتیان‌ سرگرم‌ نمی‌کندو...

ماژیک های رنگی و خاطره های سفید(حسین فتاح پور)

دکتر رضا داوری (رئیس فرهنگستان علوم )

در چنبره سیکل بسته هالتگریو!(نقدی بر مجله سوره)

توجه به اکسیر اشک و نماز(سعید قاسمی)

مواضع آوینی غیرقابل مصادره است (رضازاده محمدی)

بهروز افخمی (کارگردان سینما)

مرتضی آوینی به «پس فردا» تعلق داش(دکتر محمد مددپور)

شهید سید ابراهیم اصغر زاده (کارگردان)

شهادت آوینی گواه بر حقیقت راه و شناخت او بود(کمره ای)

فع‍ّال، جامع، معنوی (علی تاج‌دینی)

آوینی بارها از مین‌های غرب‌زدگان زخم خورده بود(رحیم پور)

کیومرث پوراحمد (کارگردان و نویسنده)

 
 

سینما رسانه و نگاه شهید آوینی

 

خاطرات خواندنی سید از راه اندازی«روایت فتح»

وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین‌شهر نشده بود. شهر هنوز سرپا بود اگرچه دشمن خود را تا پشت صد دستگاه جلو کشیده بود. یک دوربین «مینی‌اکلر» داشتیم و یک ضبط صوت «ناگرا» و خرت و پرت‌های ...

شعارشان خانه نشین کردن آوینی بود!

بعضی سینما را جای نحسی می‌دانستند که نباید وارد آن شد.سیدمرتضی آوینی از وقتی نظرش را به طور دقیق درباره مصداق‌های خاص سینمایی نوشت، مورد انتقاد جدی قرار گرفت. وقتی گفت مثلاً...فلانی اصلاً کارگردان نیست،یا همیشه استاد،یعنی هیچکاک شمشیرهای زیادی علیه او کشیده شد.مرتضایی که در زمان جنگ می‌شناختم، با مرتضای سال‌های 71 و 72 هیچ فرقی نداشت. همان وی‍ژگی‌ها را داشت با همان ایمان و تعهد و تقیداما...


بچه های طلاق،ریحانه «جسارتی ستودنی»،از کرخه تا راین،قصه های مجید «دوستت دارم، ایران!»

مقالات سید شهیدان اهل قلم: پیرامون روشنفکری - فرهنگ و تهاجم فرهنگی - حکومت فرزانگان...

گفنگوی فصلنامه فارابی با «سید مرتضی آوینی»:«ویدئو» بلایی است که ما را آبدیده خواهد کرد
در " بلا " همواره حکمتی است که بلازدگان از آن غفلت می کنند. بنده منکر زیان های ویدئو نیستم، اما در عین حال درست نمی دانم که ما همچون بلازدگان، از حکمتی که در این بلیه عظما نهفته است غافل شویم.«بلا» فولادِ وجود انسان را آبدیده می کند و صفات فطری و شئون ذاتی انسان را به فعلیت می رساند.

 

«آقا»فرمودند:چرا«روایت فتح»را قطع کردید

مرتضایی که زیر بار فیلم‌سازی نمی‌رفت دوباره حاضر شد برگردد توی تشکیلات ساده، کوچک و مختصر «روایت فتح»...

 
 

بخش صوتی و تصویری

 

مجموعه فیلم های روایت فتح (تصویری)

کلیپ های شهید آوینی(تصویری)

مجموعه ای از صداهای راوی فتح(صوتی)

کلیپ های صوتی از صدای شهید آوینی(صوتی)

             یک فلش زیبا از سایت بچه های قلم (به همراه دانلود فایل)

 
 

اشعار و متون ادبی

 

پر از سکر آوای «آوینی»‌ام(مرحوم آغاسی)

                              الا روح طوفانی مرتضی                     سلیمان تسلیم امر قضا
                              از آن دم که در خون شنا کرده‌ای         مرا با جنون آشنا کرده‌ای
                              جنون را به حیرت درآمیختی              قلم را ز غیرت برانگیختی
                              بگو نسبتت با شهیدان چه بود          که مرغ دلت سویشان پرگشود

سلام راوی مجنون،سلام راوی خون  نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون(سید حمیدرضا برقعی)
ای یکه‌سوار شرف، ای مردتر از مرد!    بالایی من! روح تو در خاک چه می‌کرد؟(علیرضا قزوه )
کیستم من بنده ای از بندگان مرتضی   قطره ای از بحر نا پیدا کران مرتضی (یوسف علی میرشکاک)  
زمان رفت و سالها سخط نشد رضا تو را   مگر به عید خون کشد عزای مرتضی تو را(علی معلم دامغانی)
دعای صحت و حرز سلامتی،مینی است   که زیرِ پای چپِ مرتضای آوینی است  (رضا امیرخانی)
در فراغ سید مرتضی آوینی(سید مهدی شجاعی)(متون ادبی)

کاش با تو بودیم آن زمان که فرشتگان، تو را بر هودج نور می‌گذاشتند و بالهای خویش را سایبان زخمهای روشن تو می‌کردند. گریه ما، نه برای رفتن تو، که برای جا ماندن خویش است. احساس می‌کنم که در این قیل و مقال، چه قال گذاشته شده‌ایم، چه از پا افتاده‌ایم، ‌چه در راه مانده‌ایم، چه در خود فرو شکسته‌ایم...

حلزونهای خانه به دوش(محمدرضا سرشار)
آراء سیّدناالشّهید(یوسف علی میرشکاک)

 

البوم تصاویر و بخش موبایل

 
گالری تصاویر شهید آوینی (آلبوم جامع تصاویر)
     AVINI___1AVINI___16AVINI___11AVINI___12AVINI___13AVINI___10 

دست نوشته های به یادگار مانده (تصاویر): هنر آن است که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و...

سید مرتضی آوینی:بانک جامع تم موبایل مذهبی
۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۰۲:۱۶
پروانه